اشعار ....
نوشته شده توسط : محمدرضا ت

 

 
من منتظرت شدم ولي در نزدي

بر زخم دلم گل معطرنزدي

گفتي كه اگر شود مي آيم اما

مرد اين دل و آخرش به او سرنزدي


 

 

هر چه بر من گذشت حقم بود من از اين بيشترسزاوارم تو گناهي نداري ايزيبامرگ بر من كه دوستتدارم





 

درجوانی غصه خوردم هیچ کس یادم نکرد / درقفس ماندم ولی صیاد آزادم نکرد / آتش عشقت چنان از زندگی سیرم بکرد / آرزوی مرگکردم مرگ هم یادم نکرد.

 

تکیه بر دوست مکن محرم اسرار کسی نیست / ماتجربه کردیم کسی یار کسی نیست

 



 


 

آرزودارم شبي عاشق شوي .آرزو دارم بفهثمي درد را .تلخي برخوردهاي سرد را .ميرسد روزيكه بي من سر كني .مي رسد روزي كه مرگ عشق را باور كني ...

 


 



 

مهر تو به مهر خاتم ندهم ،وصلتبه دم مسیح مریم ندهم،عشقت به هزار باغ خرما ندهم،یکدم غم تو به هر دو عالمندهم

 

سفریغریب داشتم توی چشمای قشنگت،سفری که بر نگشتم غرق شدمتوی نگاهت، دل سادهی ساده کوله بار سفرم بود،چشم تو مثل یه سایه همجا همسفرمبود،من همونلحظه اول آخر راهو میدیدم،تپش عشق و تو رگهام عاشقانه میچشیدم

 



 

تو رو خواستن اشتباه بود - تو رو دیدن یهگناه بود - دلم از گناه نترسید - که وجودت چون پناه بود

 

توبودیباور من-تو یار و یاور من- تو بودی عشق اول-رفیق آخر من- تو بودیشور هستی-رفیق خوبمستی-تو بودی کعبه ی عشق-مثل خداپرستی

 


 

 

اندیشیدن به پایان هر چیز شیرینیحضورش را تلخ می کند... بگذار پایان تو را غافلگیر کند درست مانندآغاز

 


 

من برنده ام ... چون نجواهایم را به ترانه هایماندگار تبدیل می کنم.

 

دل آدم ها به اندازه ی حرفهاشون بزرگ نیست ... اما اگه حرفاشون از دل باشه می تونه بزرگترین آدم ها روبسازه

 

هميشه واسه گلي خاک گلدون باش که اگه به آسمون هم رسيد يادشباشه ريشش کجاست

 

آسمان برای گرفتن ماه تله نمی گذارد ، آزادی ماهاست که او را پایبند می کند

 

اگر برگ درخت در پاییز نمی افتاد،جایی برای روئیدن برگ های بهاری پیدا نمی شد.

 

آن کس که با داشتههای خوب خود خوشحال نیست ، با برآورده شدن آرزوهایش نیز خوشحال نخواهدبود.

 

درازترین سفر با یک گام برداشتن آغاز میشود.

 

بارانرا دوست دارم ، چون بی هیچ چشم داشتی به زمین می آید. این فاصله را  باتمام عشق طی می کند تا به ما اهالی خاک نوید تازگی و آبادانیبدهد.

 

جایی در پشت ذهنت ، به خاطر بسپار که اثر انگشت خداوند برهمه چیز هست.

 



 

وفايشمع را نازم كه بعد از سوختن ...به صد خاكستري در دامن پروانهميريزد...نه چون انسان كه بعد از رفتن همدم... گلعشقش درون دامن بيگانهميريزد

 

زندگی مثل دوچرخه سواری می مونه ..واسه حفظ تعادلت هميشه بايد در حركت باشي ....آلبرت انیشتن

 

صداكن مرا كه صدايت زيباترين نواي عالم است صدا كن مرا كه صدايت قلب شكستهام را تسكينميدهد صدا كن مرا تا بدانم كه هنوز از ياد نبرده اي مرا نشستهام تا شايد صدايم كنيصدايم كني ومحبت بي دريقت را نثارم كني

 


 

نشنو از نی ،نی حصیری بی نواست

بشنو از دل ، دل حریم کبریاست

نی بسوزد خاک وخاکستر شود

دل بسوزد خانه ی دلبرشود


 



 


 

هي فلاني مي داني ؟ ميگويند رسم زندگي چنين است...

مي آيند.... مي مانند.... عادت مي دهند.... وميروند.

وتو در خود مي ماني و تو تنها مي ماني

راستي نگفتي رسم تونيزچنين است؟.... مثل همه فلاني ها....؟


اگرکلمه دوستت دارم قيام عليهبندهاي ميان من و توست اگر کلمه دوستت دارمراضي کننده و تسکين دهنده قلب هاست اگرکلمه دوستت دارم پايان همه جداييهاست اگر کلمه دوستت دارم نشانگر عشق راستين من بهتوست اگر کلمه دوستتدارم کليد زندان من و توست پس با تمام وجود فرياد ميزنم دوستتدارم

 



 

عشق اين است که تو با صداي من سخن بگويي وبا چشمان من ببيني و هستي را با انگشتان من کشفکني

 



 

نمي دونم که چرا هر وقت به تو مي رسم ، نميتوانم از تو

بگويم. براي گفتنت واژه کم مي آورم. به هر حال ، بدان

کهبيشتر از اين حرف ها و واژه ها برايم معنا ميدهي

 


 

 

من چه كنم خيال تو منو رها نميكنه

اما دلت به وعده هاش يه كم وفا نمي كنه

من نديدم كسي رو كه مثلتو موندگار باشه

آدم خودش رو كه تو دل اينجوري جا نمي كنه

 

 





:: موضوعات مرتبط: شعر , ,
:: برچسب‌ها: شعر , شعر , شعر , شعر , شعر , اشعار , ,
:: بازدید از این مطلب : 427
|
امتیاز مطلب : 51
|
تعداد امتیازدهندگان : 17
|
مجموع امتیاز : 17
تاریخ انتشار : جمعه 17 / 1 / 1398 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست